هیس، فریاد خاموش دخترانی است که در جامعه بشری قربانی پدیده ای شوم اجتماعی می شوند؛ پدیده ای که دیر زمانی است ریشه در فرایند اجتماعی بشری دارد و چنان در دل آن جا خوش کرده که امیدی برای رهایی اش نیست. تجاوز جنسی به نوباوگانی که نه زبان بازگو دارند و نه گوش شنوایی برای شنیدن آن در کنار خود می بینند؛ بلایی برای جان و روان این آینده سازان آینده خلق بشر که در تنگناهای فکری غوطه می خورند و با ایجاد حصار های خشک و نامنعطف ذهنی، مسیرهای وقوع چنین پدیده ای دلخراش را در جامعه خود همواره ساخته اند.
نگاهی به این فیلم، ذهن بی جان مرا جدای از اینکه بی رمق و بی رمق تر ساخت، به همهمه واداشت که قلمی بفرساید و از دیدگاه جرم شناسی نیم نظری به این واقعه در فرایند جامعه ایرانی بیندازد تا شاید ضمن تلنگری حداقلی به ذهن شهروندان ایرانی، دست کم مسیر یافتن راه حل یا راه حل های احتمالی برای برون رفت از این معضل، آغاز شود، هرچند که خود نتواند و ناتوان از ارائه راه حلی برای آن باشد. چرا که قلم ها همواره تکلیف بر «ارائه راه حل» ندارند و «طرح مساله» نیز می تواند برای برخی از آنان، رفع تکلیف اخلاقی کند.
علل زایش بی چون و چرای این پدیده شنیع اجتماعی که در دل جامعه بسان سرطانی ناپیدا رو به رشد است و خاموشی را پیشه خود کرده است، چیست و عوامل کدامند؟! موارد زیر شمه ای از این علل و عوامل است که توجهی مضاعف می مطلبد.
:: برچسبها:
تجاوز ، دختران ، نونهالان ، تجاوز جنسی به دختران ,